ببخشایم اگر از دیده ام اشک وفا آمد
زوال از من برون گشت و ندایی از بقا آمد
ببخشایم اگر از رو یت چشمان من آسیمه سر گشتی
منیت را رها کردی سبکبالی چو پر گشتی
ببخشایم اگر درمان دل را از تو می خوانم
رهی دیگر ندارم من که درمان از تو می خواهم
ببخشایم اگر ایمانم از عشق تو ویران شد
که احساسم ز پای دار احساس تو بی جان شد
ببخشایم اگر سجاده با ذکر تو بگشودم
که هر شب تا سحر نذری به مقصود تو بنمودم
ببخشایم اگر این آشیان از پایه غربت شد
تزلزل آمد این تصویر دل در قاب خفت شد