چشم چون حلقه اسرار
لبی با دل خون
سینه ام کعبه آمال به سرحدجنون
بخت من خفته ولی شب بیدارمحض رضای خدا فشار بده
آی این ملت الکی خوشن هر چی که گیرشون بیاد باهاش حال میکنن
حتی با خود ضد حالم حال میکنن
دیگه کاری ندارن ماهیت اون حال لبریز از ضد حاله
کاریش نمیشه کرد
باید هرنگ جماعت شد
راستی یه چیزی می خواستم بگم که تو این وب لاگم شعر های نسبتا خوبی هم پیدا می شه
به شرطی که اصلا حال خوندن داشته باشی
اگه اهلش نیستی اهل جوک می تونی باشی که جوکای لب پاره کن زیاد دارم
باید تو آرشیو یا آخر همین صفحه بگردی
ز
عصر
هوسبازان در لباس عاشق پیشه
یه زمانی می شد از چشمای یه پسر یا دختر فهمید که عشق که ازش دم می زنن
حقیقت داره یا طرف داره فیلم می سازه ولی الان این موضوع تبدیل شده به معظل عمومی
یعنی حتی خونواده ها یی که ادعای فهم وتجربه می کنن وبه پسرو دخترشون به
چشم بچه نگاه می کنن و خودشونو شیخ العقلا می بینن هم نمی تونن تشخیص بدن
چون گرگهای آدم نما توی این دوره زمونه خفن زیاد شدن
حتما نباید گرگ آدم نما به ظاهر یه مرد در بیاد
خیلی از خانومهائی که سنگ بزرگی بنام مهریه سنگین جلوی پای یه پسر می زارن
می تونه همون گرگ مورد بحث باشه که همه مردا رو گرگ می دونن
در حالی که این دختر خانمها تصور می کنن که با مهریه سنگین می تونن یه پسر رو تا ابد مال خودشون کنن
که واسه اینم یه مثال مشتی دارم که شاه نداره
یکی از بروبچ الاف بیکارو دوله که سن ازدواجش گذشته و هوس کرده در سن ?? سالگی زن بگیره
البته به زور داس و چکش مامان خانومش و تهدید باباش
می ره خواستگاری دختر خانومی که
برگ اسرارت را
دست غارتگر پائیز به افشا مسپر
هتک اسرار به افشای وضوح
غایتش رسوائی
چو نقابیست که بر صورت افشا زده تن می شکند
بر تن خاطره رختی به عزا می سازد
حرمتی می ریزد
عجب تابلوئی نشونگر زندگی
آدماست اگه دقت کنی می بینی بیانگر اغتشاشات روحی اون نقاش رو بیان میکنه
و می فهمونه که چه ذهن درگیری یارو داشته حسابی قاطی بوده (تعطیل بوده )
لب خشکیده دل
شهوت جرعه عشقی به حقیقت دارد
سجده شکر به درگه که عنایت دارد
صحبت جرعه عشقی شدو
لب خشکیده
یادم آمد لب عطشان حسیــــــــــن
که مزین شده با چاک وترک
لب عطشان حسیـــــــــــن
عشق یعنی التفاتی بر ادب
نذر مهری بر دل پر شورو تب
عشق یعنی سجده بر اسرار حق
تیرگی هارا زدودن از رمق
عشق یعنی زبح دل در راه او
خواهش درد دل ودرمان از او
عشق یعنی تشنگی در بطن آب
دست رد بر سینه وهم وسراب
عشق یعنی دل به محرم باختن
در مسیر راز دل تک تاختن
عشق یعنی رستن از دام هوس
گل رها کردن زاستعمار خس
عشق یعنی از اطاعت دم زدن
مکتب سبز وفا دامن زدن
عشق یعنی سجده بر خاک احد
فرش دنیا دادن وکسب نمد
عشق یعنی صحه بر جان امل
کام زی خشکیده از هجر اجل
عشق یعنی روزه بر خوان ریا
خط بی مهری کشیدن بر جفا
عشق یعنی دعوت حس از حجاب
عکس تنهائی وهتک حصر